تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

روایت هست که داریوش هخامنشی به فیلسوف بزرگ،هراکلیتوس نامه ای نگاشت تا او را به دربار خویش دعوت کند :

درودِ داریوش، فرزندِ ویشتاسپ، بر هراکلیتوس، حکیمِ افه‌سوس باد! تو رساله‌ای به‌نامِ در باب طبیعت به رشتهٔ تحریر درآورده‌ای که درک و تفسیرِ آن دشوار است. به‌نظر می‌رسد در بعضی قسمت‌ها، اگر به‌صورت کلمه‌به‌کلمه تفسیر شود، حاویِ تأملی ژرف در کل جهان و آنچه در آن روی می‌دهد است، که متکی بر نیرویی عمیقاً الهی است؛ اما در بسیاری قسمت‌ها حکم به‌صورتِ تعلیق درآمده است

 

به‌طوری که حتی آنان که در ادبیات تبحر دارند از فهمِ تفسیرِ صحیحِ اثرِ تو درمانده‌اند؛ لذا داریوش شاه، فرزند ویشتاسپ، امیدوار است که از تعلیمات و فرهنگِ یونانیِ تو بهره‌مند شود. پس هرچه سریع‌تر برایِ دیدنِ من به کاخ بیا. زیرا مردمِ یونان معمولاً به حکیمانِ خود توجهی نشان نمی‌دهند؛ و نیز به قواعدِ فوق‌العادهٔ ایشان که باعثِ شنیدن و آموختنِ بهتر می‌شود، بی‌اعتنایی می‌کنند. اما در بارگاه من همه‌گونه مزایا و گفتگویِ روزانهٔ خوب و ارزشمند برای تو مهیا خواهدبود، و نیز زندگی‌ای مطابق  با نظراتِ شما.

 

پاسخ هراکلیتوس:

درودِ هراکلیتوسِ افه‌سوسی بر داریوش‌شاه، فرزندِ ویشتاسپ باد!

انسان‌های رویِ زمین از حقیقت و عدالت کناره می‌جویند، در حالی که به‌خاطرِ حماقتی دهشتناک، خود را وقفِ ارضایِ حرص و عطشِ شهرت می‌کنند. اما من با فراموش کردنِ تمامِ شرارت‌ها، از دل‌زدگیِ عمومی که ارتباطِ تنگاتنگی هم با حسادت دارد، خود را دور نگه می‌دارم، و از آن‌جا که از شکوه و جلال وحشت دارم، نمی‌توانم به ایران بیایم، به قلیلی قانع خواهم بود، زیرا که آن قلیل، موافقِ عقایدِ خودم است.

 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics