تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

موفقیت و پیروزی انسان‌ها بیش از میزان هوش آن‌ها بسته به نوع تفکر آن ها است. مهارت تفکر خلاق، یکی از مهارت‌های لازم امروز بشر است و این تفکر تنها به افرادی خاص مربوط نمی‌شود، بلکه وجود عواملی در بروز آن تأثیرگذار است؛ عواملی نظیر:

 

 

الف)محیط خلاق: محیط خلاق و نوآور ، مهم‌ترین عامل برای عرضه‌ی اندیشه‌های بکر و بدیع است. محیط مناسب برای بروز خلاقیت، انگیزه‌ی افراد را برای بروز تفکر جدید و خلاق افزایش می‌دهد.

در محیط خلاق، انعطاف‌پذیری به‌قدری بالاست که شخص احساس می‌کند از استعدادها و ایده‌های خلاق او به نحوی صحیح استفاده می‌شود و توانایی و مهارت‌های خلاق او در ابداع اندیشه‌های جدید و روش‌های نوین به هدر نمی‌رود و مورد تشویق و ترغیب قرار می‌گیرد.از دیگر خصوصیات محیط خلاق، اعتماد و اطمینان افراد به یکدیگر است که می‌توانند خطرپذیری روانی را برای بروز ایده‌های خود بپذیرند، چون در چنین محیطی نه‌تنها به علت ارائه‌ی یک ایده‌ی خام و هرچند مضحک،تحقیر نمی‌شوند، بلکه مورد تشویق قرار می‌گیرند.

 

تورنس، پنج راه برای ایجاد محیط خلاق پیشنهاد می‌کند که به شرح زیر است:

1.با پرسش‌های نامتعارف محترمانه برخورد کنید.

2.نسبت به اندیشه‌ها و راه‌حل‌های غیرمعمول با احترام برخورد کنید.

3.نشان دهید که اندیشه‌های آن‌ها ارزشمند هستند.

4.به افراد فرصت بدهید تا به آموزش موردعلاقه‌ی خود بپردازند.

5.به آنان فرصت دهید بدون ترس از عواقب ارزشیابی شما، به یادگیری،تفکرواکتشاف بپردازند.

 مسئله‌ی مشکل‌ساز آن است که در جامعه، خانواده، و مدارس، اندیشه‌های آفریننده به سبب نامعمول بودن نه‌تنها مورد تشویق قرار نمی‌گیرند، بلکه موردایراد  سرزنش نیز می‌شوند، ازاین‌رو تفکر خلاق هرگز مجال بروز خود را نمی‌یابد.

 

ب)اطلاعات: اطلاعات، از عوامل اصلی خلاقیت و ماده‌ی خام آن است. اگر یک‌قطب خلاقیت را فعالیت ذهنی در نظر بگیریم، قطب دیگر آن دانش و اطلاعات از اشیا و مسائل مختلف است.

به گفته‌ی ویلیامز:«خلاقیت، مهارتی است که اطلاعات پراکنده را به هم پیوند می‌دهد و به یاری اطلاعات جدید، پاسخ‌هایی منحصربه‌فرد و نامتعارف دست می‌یابد.»

اطلاعات درباره‌ی موضوع سبب شناخت هرچه بیشتر فرد در آن باره می‌شود و بیش‌ازپیش مجالی برای بروز افکار خلاق فراهم می‌کند.

 

ج)انگیزه: انگیزه، نیروی محرک هر نوع فعالیتی است . می‌توان انگیزه‌ها را به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم نمود. در فرآیند خلاقیت، انگیزه‌های دورنی مانند کنجکاوی ، موفقیت و... بسیار مؤثر است.

به نظرگیلفورد، وقتی درک و فهم پدیده‌ای و عمل به آن ساده باشد، به عبارتی عملی از سر عادت انجام شود، خلاقیتی در کار نخواهد بود، اما به‌مجرد آن‌که مسئله‌ای پیش می‌آید، خلاقیت فرد به کار می‌افتد. گیل فورد موقعیت مسئله‌ساز و تحریک حس کنجکاوی فرد را سبب بروز خلاقیت او می‌داند. به نظر گیل فورد، کنجکاوی در ترغیب و افزایش خلاقیت، به‌خصوص خلاقیت کودکان ،بیش از سایر عوامل دیگر مؤثراست.

به عقیده‌ی گتزلز برای رشد آفرینندگی یا خلاقیت، بهتر است فرد را با موقعیت‌هایی مسئله‌ساز مواجه کرد که شیوه‌ی حل آن برایش ناشناخته باشد.

به نظر می‌رسد انگیزه‌های درونی در بروز خلاقیت از نقشی پررنگ‌تر برخوردار است، ولی فرصت‌ها و تشویق‌های بیرونی و آگاه ساختن افراد از کارشان، انگیزه‌ی درونی آنان را بیشتر می‌سازد.

 

 د)خود پنداره: کسانی که خود را پایین‌تر یا بالاتر از حد خود می‌دانند، می‌خواهند به دیگران نشان دهند که در زندگی اجتماعی موفق نیستند. هرچه میزان خود پنداره ی ی افراد پایین‌تر باشد، مضطرب‌ترند و درنتیجه رشد خلاقیت آنان دچار وقفه می‌شود.

خود پنداره ، ارزیابی کلی فرد از شخصیت خود است. ارزیابی او ناشی از ارزیابی‌های ذهنی است که از ویژگی‌های رفتاری خود به عمل می‌آورد.

شاید بتوان گفت خود پنداره، سیستم‌عامل وجودی فرد است که در پرتو آن استعدادها و توانایی‌های فرد مجال بروز می‌یابد.

به‌یقین افرادی که ویژگی‌های شخصی‌شان را ثابت و بدون کارایی لازم می‌دانند، مطمئن‌اند که تلاش آن‌ها حاصلی نخواهد داشت، درنتیجه فعالیت‌های مثمر ثمر و خلاقانه نیز ندارند، به‌عکس افرادی که خود را متغیر و کارا می‌دانند،مطمئن‌اند که می‌توانند به یاری تلاششان ابتدا خود را تغییر داده و سپس دنیا را؛پس بدون هراس به استقبال ناشناخته‌ها می‌روند.

 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics