تبلیغ شماره 1
بازگشت به پورتال مرکزی

مسابقه شنایی در دهکده شیوانا ترتیب داده شده بود و جوانان دهکده و از جمله چند تا از شاگردان مدرسه شیوانا هم در این مسابقه شرکت کرده بودند. 

جمعیت بزرگی در اطراف دریاچه نزدیک دهکده جمع شده بودند و منتظر شروع مسابقه بودند.  

یکی از شاگردان شیوانا که اندامی ورزیده داشت و شناگر ماهری بود قبل از مسابقه خطاب به شیوانا و بقیه شاگردان گفت: «من شناگر ماهری هستم. اما شرایط مسابقه سخت و عرض دریاچه خیلی زیاد است و با توجه به سردی آب فکر نکنم بتوانم زیاد به جلو بروم.»

یکی دیگر از شاگردان شیوانا که پسر زبر و زرنگ و لاغر اندامی بود بلند شد و گفت: «چون در ورودی مدرسه قهوه ای است من حتما در این مسابقه برنده می شوم!»

همه با صدای بلند به این دلیل بی معنای شاگرد دوم خندیدند و چند دقیقه بعد مسابقه شروع شد. آن شاگرد شیوانا که شناگر ماهری بود طبق آنچه خودش پیش بینی کرده بود بعد از چند دقیقه شنا کم آورد و مجبور شد دوباره به ساحل برگردد و از ادامه مسابقه منصرف شود. اما شاگرد زبر و زرنگ و لاغر اندام با جسارت و تلاش فراوان موفق شد همه شرکت کنندگان را پشت سر بگذارد و با اختلاف بسیار زیاد با بقیه نفر اول شود.

یکی از حاضرین با تعجب از شیوانا دلیل این پیروزی عجیب را پرسید. شیوانا لبخند زنان گفت:

«برنده ها همان بازنده هایی هستند که زیاد قیدها و محدودیت های عقل ملاحظه کار را جدی نمی گیرند و از نظر بقیه کم دارند و در واقع یک جورایی سرشان می زند. بازنده ها هم همان برنده هایی هستند که عقل سخت گریبانشان را گرفته و نمی گذارد بی ملاحظگی کنند و دست به خطر بزنند. برنده مسابقه دلیل برنده شدنش را همان اول مسابقه به همه گفت. او گفت چون در ورودی مدرسه قهوه ای است پس او برنده می شود و شما به این دلیل او خندیدید. تفاوت شما با او که برنده شد هم همین است که او برای پیروز شدن مثل شما دنبال دلیل قانع کننده نمی گردد و قبل از یافتن دلیل قانع است که برنده می شود.»

منبع : سایت حسابراه

 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی
Web Analytics