پول دارها برای پول کار نمی کنند  

پس به جای اینکه پایین تر از حد میانگین عایداتمان زندگی کنیم، در دارایی‌ها و تحصیلاتمان سرمایه گذاری می‌کنیم. مثلا زمانی که در حال ساخت شرکت پدر پولدار بودیم، تقریبا هر آخر هفته به کلاس‌های آموزشی می‌رفتیم و تا جایی که می‌توانستیم در مورد تجارت در اقتصاد جدید می‌آموختیم. همین کار را در زمینه مشاوره املاک، تجارت فنی و کالاهای خاص هم انجام دادیم.

 امروز اگر چیز جدیدی بخواهیم، ماشین نو یا خانه ییلاقی تازه، تنها کاری که لازم است انجام بدهیم به دست آوردن یک دارایی جدید یا گسترش یکی از دارایی‌های پیشین‌مان است. با کمک تمرکز بر دارایی هم هزینه‌های این موارد جدید خود به خود پرداخت خواهند شد.

در بحبوحه آشوب مالی سال ۲۰۰۸، من یک فراری جدید می‌خواستم. وقتی به کیم گفتم که می‌خواهم چه چیزی بخرم، او نگفت «نمی توانی چنین ماشین لوکسی بخری، ما توانایی پرداخت هزینه‌هایش را نداریم.» نگفت «چرا فراری می‌خواهی؟ همین الان که یک لامبورگینی، یک پورش، بنتلی و فورد داری.» و حتی نگفت «کدام یک از ماشین‌ها را می‌خواهی بفروشی؟»

 او چنین جملاتی را اصلا به زبان نیاورد چون خودش می‌دانست دارایی جدید ما را پولدارتر می‌کند. به جای اینکه به من یادآوری کند چند خودرو داریم، فقط پرسید «می خواهی در چه چیزی سرمایه گذاری کنی؟» به عبارت دیگر، چه دارایی می‌خواهی بخری که هزینه‌های بالای این بدهی را جبران کند؟

 درست همان زمان چند پروژه چاه نفتی پیدا شد و من سریع برای سرمایه‌گذاری دست بکار شدم. با شروع فعالیت آن چاه درآمدی که از تولیداتش عایدمان شد تمام هزینه‌های فراری را پرداخت کرد. تخمین زده شده است که این چاه نفت تا ۲۰ سال نفت تولید خواهد کرد. خیلی پیش‌تر از اینکه نفت چاه‌مان به اتمام برسد، پول فراری را تمام و کمال داده ایم.

 کیم بسیار خوشحال است که یک سرمایه جدید دارد و من از طرف دیگر خوشحالم چون یک فراری جدید دارم.

 قانون ما ساده است: با دارایی‌هایمان بدهی می‌خریم. به جای اینکه پایین تر از حد میانگین عایداتمان زندگی کنیم، با تمرکز کردن بر ستون دارایی حد متوسط مان را بالاتر می‌بریم و زندگی‌مان را گسترش می‌دهیم.

در طول سال‌های گذشته، کتاب‌های زیادی نوشته ام، یک انبار کوچک خریده ام، و زمینم را به قسمت‌های کوچک تر تقسیم کردم تا بتوانم بدهی‌های جدید بخرم. برخی بدهی‌ها مثل ماشین خیلی وقت است که تمام شده اند، اما دارایی‌هایی که با کمک‌شان بدهی تازه می‌خریدم هنوز گردش مالی دارند. بدهی‌هایمان ما را مشتاق به پولدارتر شدن می‌کنند.

 ما همواره خودمان را از بکار بردن عباراتی چون «ما توان پرداختش را نداریم» یا «نمی توانی چنین چیز گرانی بخری» منع کرده ایم. می‌دانیم اگر در قدم نخست سرمایه گذاری خوبی انجام دهیم می‌توانیم هر آنچه دوست داریم تهیه کنیم. دانستن چگونگی ساختن یا پیدا کردن دارایی جدید همان دلیلی است که پولدارها برای پول کار نمی‌کنند.

منبع

خلاقیت